×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

dosti va eshghe

× مرا شکایتی نیست مردي خري ديد به گل در نشسته و صاحب خر از بيرون كشيدن آن درمانده. مساعدت را ( براي كمك كردن ) دست در دُم خر زده، قُوَت كرد( زور زد). دُم از جاي كنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست كه � تاوان بده�!. مرد به قصد فرار به كوچه‌اي دويد، بن بست يافت. خود را به خانه‌اي درافگند. زني آنجا كنار حوض خانه چيزي مي‌شست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هياهو و آواز در بترسيد، بار بگذاشت (سِقط كرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نيز با صاحب خر هم آواز شد. مردِ گريزان بر بام خانه دويد. راهي نيافت، از بام به كوچه‌اي فروجست كه در آن طبيبي خانه داشت. مگر جواني پدر بيمارش را به انتظار نوبت در سايۀ ديوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پير بيمار فرود آمد، چنان كه بيمار در جاي بمُرد. �پدر مُرده� نيز به خانه خداي و صاحب خر پيوست!. مَرد، همچنا
×

آدرس وبلاگ من

taha356.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/taha356

Access to the friends list is not allowed for anyone
× Access to this person's groups list is not allowed for anybody

DARDE DEL

ایستگاه خدایی

ایستگاه خدایی

قطاری که به مقصد خدا می رفت ، لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت:
مقصد ما خداست . کیست که با ما سفر کند؟
کیست که رنج و عشق توامان بخواهد ؟
کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟
قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدنداز جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه که قطار می ایستاد ، کسی کم می شد قطار می گذشت و سبک می شد ، زیرا سبکی قانون راه خداست .
قطاری که به مقصد خدا می رفت، به ایستگاه بهشت رسید . پیامبر گفت اینجا بهشت است . مسافران بهشتی پیاده شوند،اما اینجا ایستگاه آخر نیست .
مسافرانی که پیاده شدند ، بهشتی شدند .اما اندکی ،باز هم ماندند ،قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت :درود بر شما ،راز من همین بود .آن که مرا میخواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد . و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسیددیگر نه قطاری بود و نه مسافری .

 

خالی

( تقدیم به تمام مادرانی که فرزند خودشان را از دست داد اند

دفتر خاطراتمو هر شب ورق میزنم
اسم تو تو هر صفحشه میخونمو میشکنم
خالکوبی کردم اسمتو روی تموم بدنم
تا باورت شه اونی که هر لحظه یادته منم

هرکی میپرسه حالمو میگم همه چیز عالیه
هیشکی نمیدونه چقدر جای تو اینجا خالیه
حالا میفهمم خالی یعنی جه حس و حالی
(
خالی یعنی بی تو بی تو یعنی خالی )

خالی یعنی بی تو بی تو یعنی خالی خالی یعنی بی تو بی تو یعنی

فکر میکنم نبودنت عادی میشه فردا برام
فردا میاد باز میبینم هیچی به جز تو نمیخوام
باهیشکی حرف نمیزنم هیچ جوکی خنده دار نیست
بعد هر زمستونی معلومه که بهار نیست

هرکی میپرسه حالمو میگم همه چیز عالیه
هیشکی نمیدونه چقدر جای تو اینجا خالیه


حالا میفهمم خالی یعنی جه حس و حالی
(
خالی یعنی بی تو بی تو یعنی خالی )

دفتر خاطراتمو هر شب ورق میزنم
اسم تو تو هر صفحشه میخونمو میشکنم   

سه شنبه 14 بهمن 1387 - 6:38:28 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم